دلار، طلا و سکه چگونه معیشت مردم را فرسوده کردند؟

قیمت‌های ثبت‌شده در بازار ارز و طلا تا ۲۳ آذر ۱۴۰۴، تصویر روشنی از تداوم بی‌ثباتی اقتصادی ارائه می‌دهد؛ دلار آزاد در محدوده ۱۲۸ تا ۱۲۹ هزار تومان، هر گرم طلای ۱۸ عیار در بازه حدود ۱۲.۷ تا ۱۳.۲ میلیون تومان و سکه امامی در سطحی نزدیک به ۱۳۹ میلیون تومان. این اعداد فقط نرخ نیستند؛ نشانه‌هایی‌اند از فشاری که تورم بر زندگی روزمره مردم وارد کرده است.
دلار، طلا و سکه چگونه معیشت مردم را فرسوده کردند؟

به گزارش افق بازار، اقتصاد ملی ایران در پایان پاییز 1404 با واقعیتی مواجه است که دیگر نمی‌توان آن را صرفاً در قالب نمودار و شاخص توضیح داد. شاخص قیمت مصرف‌کننده بانک مرکزی در سطوح بالای 417 واحد قرار دارد و تورم نقطه‌به‌نقطه نزدیک به 49 درصد، گویای آن است که افزایش هزینه‌های زندگی شتابی فراتر از رشد درآمدها گرفته است. این تصویر آماری وقتی با رفتار بازارهای دارایی کنار هم قرار می‌گیرد، کامل‌تر می‌شود؛ جایی که دلار، طلا و سکه نه‌تنها ابزار مبادله یا سرمایه‌گذاری، بلکه پناهگاه‌هایی برای حفظ ارزش دارایی‌ها شده‌اند. نتیجه این هم‌زمانی، انتقال مستقیم فشار از بازارهای مالی به سفره خانوارهاست.
 

تورمِ ثبت‌شده و تورمِ تجربه‌شده؛ شکافی که هر روز عمیق‌تر می‌شود

دیگران چه می خوانند:

تورم بالا در گزارش‌های رسمی، برای بسیاری از مردم به معنای تجربه‌ای روزانه است. افزایش قیمت خوراکی‌ها، هزینه مسکن، حمل‌ونقل و خدمات درمانی، بخش عمده درآمد خانوارها را می‌بلعد. تورم نقطه‌به‌نقطه نزدیک به 50 درصد یعنی همان سبد کالایی که یک سال پیش قابل تأمین بود، امروز با هزینه‌ای بسیار بیشتر تهیه می‌شود. این در حالی است که حقوق و دستمزدها، اگر هم افزایش یابند، معمولاً با تأخیر و به‌صورت محدود تعدیل می‌شوند.

پیامد این نابرابری، تغییر الگوی مصرف است. خانواده‌ها ناچارند از کیفیت یا کمیت برخی اقلام بکاهند، خریدهای غیرضروری را حذف کنند و حتی در هزینه‌های ضروری مانند آموزش یا سلامت، دست به انتخاب‌های دشوار بزنند. تورم در این سطح، فقط قدرت خرید را کاهش نمی‌دهد؛ امنیت روانی و امکان برنامه‌ریزی بلندمدت را نیز از بین می‌برد. وقتی قیمت‌ها هر روز تغییر می‌کنند، تصمیم‌های اقتصادی کوتاه‌مدت می‌شوند و افق آینده مبهم‌تر.
 

دلار، طلا و سکه؛ زبان بازار در بیان نااطمینانی

 بازار ارز و طلا در روزهای 22 و 23 آذر 1404، پیام روشنی را مخابره کرده‌اند و آن بی‌ثبات و ناکارآمدی مدیریتی در حوزه مبارزه با برهم زنندگان بازار در تثبیت قیمت‌ها آن هم در بازارهای کاذب و آزاد از طرف مدیران تصمیم‌گیرنده است. دلار آزاد در محدوده 128 تا 129 هزار تومان معامله شد؛ سطحی که نشان‌دهنده انتظارات تورمی بالاست. هم‌زمان، قیمت هر گرم طلای 18 عیار در بازه حدود 12.7 تا 13.2 میلیون تومان طی دو روز قرار گرفت و سکه امامی به محدوده نزدیک به 139 میلیون تومان رسید.

این اعداد را نمی‌توان صرفاً نتیجه نوسان‌های کوتاه‌مدت دانست. افزایش تقاضا برای دلار، طلا و سکه، واکنشی طبیعی به نگرانی از کاهش ارزش پول ملی است. برای بخش بزرگی از جامعه، خرید این دارایی‌ها دیگر نشانه سوداگری نیست، بلکه تلاشی برای حفظ قدرت خرید است. همین رفتار، تقاضای سرمایه‌ای را تقویت می‌کند و به شکل چرخه‌ای، افزایش قیمت‌ها را بازتولید می‌کند.

بازارها معمولاً سریع‌تر از سیاست‌گذاری واکنش نشان می‌دهند. هر نشانه‌ای از عدم قطعیت در سیاست‌های پولی، مالی یا ارزی، به‌سرعت در قیمت‌ها منعکس می‌شود. تجربه نشان داده است که اقدامات مقطعی می‌توانند برای مدتی نوسان را کاهش دهند، اما بدون مدیریت ریشه‌های تورم، ثبات پایدار شکل نمی‌گیرد. دلار، طلا و سکه در این میان، به آینه‌ای از اعتماد یا بی‌اعتمادی تبدیل شده‌اند.
 

از بازار تا سفره؛ اثر مستقیم گرانی‌ها بر سبد معیشت

افزایش نرخ ارز، اثر خود را با فاصله‌ای کوتاه بر قیمت کالاها و خدمات می‌گذارد. بالا رفتن دلار، هزینه واردات مواد اولیه، نهاده‌های تولید و کالاهای واسطه‌ای را افزایش می‌دهد و این افزایش، در نهایت به قیمت نهایی مصرف‌کننده منتقل می‌شود. به همین دلیل، گرانی دلار و طلا فقط به بازارهای مالی محدود نمی‌ماند و به‌طور مستقیم بر قیمت اقلام خوراکی، پوشاک، لوازم خانگی و حتی خدمات روزمره اثر می‌گذارد.

برای خانوارهای کم‌درآمد و متوسط، این فشار به معنای کوچک‌تر شدن سبد خرید است. اقلامی مانند گوشت، لبنیات و میوه که نقش مهمی در سلامت تغذیه دارند، به‌تدریج از سبد مصرفی حذف یا محدود می‌شوند. هزینه‌های ثابت مانند اجاره مسکن، حمل‌ونقل و دارو سهم بیشتری از درآمد را به خود اختصاص می‌دهند و جایی برای پس‌انداز باقی نمی‌گذارند.
این وضعیت، تبعات اجتماعی نیز دارد. اضطراب اقتصادی افزایش می‌یابد، تصمیم‌های مهم زندگی به تعویق می‌افتد و اعتماد عمومی به آینده کاهش پیدا می‌کند. در سطح کلان، کاهش قدرت خرید به افت تقاضای مؤثر منجر می‌شود و تولیدکنندگان، به‌ویژه بنگاه‌های کوچک و متوسط، با کاهش فروش و افزایش هزینه‌ها مواجه می‌شوند؛ ترکیبی که می‌تواند به رکود تورمی دامن بزند.

آنچه در روزهای پایانی آذر 1404 دیده می‌شود، هم‌زمانی تورم بالا و جهش قیمت دلار، طلا و سکه است؛ پدیده‌ای که اثر آن مستقیماً بر زندگی مردم احساس می‌شود. اعداد 128 تا 129 هزار تومان برای دلار، 12.7 تا 13.2 میلیون تومان برای هر گرم طلای 18 عیار و حدود 139 میلیون تومان برای سکه امامی، فقط نرخ‌های بازار نیستند؛ نشانه‌هایی‌اند از فشار اقتصادی بر خانوارها و تداوم بی‌ثباتی.

اگر سیاست‌گذاران اقتصادی نتوانند با اصلاحات ساختاری، مدیریت نقدینگی و ایجاد شفافیت، انتظارات تورمی را مهار کنند، این چرخه ادامه خواهد یافت. اقتصاد پیش از آنکه مجموعه‌ای از شاخص‌ها باشد، روایت زندگی انسان‌هاست؛ روایتی که امروز زیر بار گرانی، سنگین‌تر از همیشه شده و نیازمند تصمیم‌هایی جدی و پایدار است.

انتهای پیام/
 

دلار، طلا و سکه چگونه معیشت مردم را فرسوده کردند؟

اخبار وبگردی:

آیا این خبر مفید بود؟